-
سالگرد
1386,08,30 03:11
اینجا هم یک ساله شد ... پرستشگاه تو ... گهواره ی امن و آرام من ... شیدرخ ... یک متن طلب تو ... وسایلمون رو بستیم هیچی در دسترس نیست . یکی خیلی وقت پیش نوشته بودم رو برات میزارم . تا قبل رفتنت . با یه موسیقی که امشب با هم گوش کردیم . بعد از نقل و مکان . جاشو برات رزرو کردم . زودی میام و مینویسم . به زودی ...
-
ماری جوآنا
1386,08,19 14:08
به خنده ای فکر می کنم که انسانی اسیر و درگیر یک فاجعه ۱ از خلق یا کشف مفهوم یا تصویری کمیک در سیر امر فاجعه آمیز سر می دهد !! *********************** به انسانی می اندیشم که در اوج یک فاجعه از خلق یا کشف مفهوم یا تصویری کمیک برای لحظه ای می خندد !! ۱- زمانی که به کمک نام این متن -طی اتفاقی البته- این تصویر به ذهنم...
-
صدای ناقوس ها بلندتر و بلندتر و بلندتر ...
1386,08,12 16:51
ساعت ۴ عصر ... مستی بی وحشت ! Take Me To Bad (From Lolita)- Download در رنج یک پایان، روزهاست که عصب می کشم! شیارهای عمیقش، از شمایل همیشه ی رایج و همیشگی خارجم کرد! و شد بهانه ی تداوم در نتیجه ی کشف و درک معنا!! بی نیازی این آهنگ از همه ی ملاک های رایج مورد پسند واقع شدن در گوش و ذهن همگان و در عین حال در اوج زیبایی...
-
چهار راه
1386,08,02 01:27
دیشب دیر وقت بود حدود ساعت ۱۲:۳۰ - ۱ شب سوار اتوبوس بودم تو خیابون آزادی ، خیلی خسته بودم ، چشمام می سوخت ، از سفر می اومدم و سوار یه اتوبوس نقدی شده بودم ! بعد از پیاده شدن یه سری مسافرها یه صندلی خالی پیدا کرده و گوشه ی پنجره ولو شدم . همینطور لمیده به بیرون نگاه می کردم که در تقاطع نواب صحنه ی عجیبی دیدم ! ساعت...
-
افق نو
1386,07,21 01:42
گاه آنچنان توانی برای زیستن و تجربه های نو و فهم نو از زندگی در خود می بینم که از دستان بسته ام نفرت می کنم و از هر آنچه مرا مقید به چهارچوب و اصول می سازد، اصولی که قالب و مسیر و هدفی خارج از من و از پیش آماده تعیین می کند. از دل اتفاقات پیش بینی نشده و از پیش نشناخته ای که در زندگیم افتاده و مدتی ست که مسیر و چگونگی...
-
بکارت
1386,07,17 12:00
با سپاس از رهای عزیز که این شعر رو بهم معرفی و برام اسکن کرد. جریانش بعد از خوندن شعر نوید عزیز و بحث تحقیق گسترده و جالبش بر مفهوم بکارت در جامعه ی ما پیش اومد . در مورد این تحقیق ارزنده به زودی پرسشنامه ای آماده کرده و در یکی از وبلاگهایم قرار خواهم داد . در ضمن دو سطر پایین که خوب نیفتاده یکی « زندگی این اسارت کوچک...
-
ارتفاع پست !
1386,07,03 12:16
(یادش بخیر یکی از متن های قدیمیم ! توی سی دی های خاک گرفته پیداش کردم! چه روزهایی بود!) سوار آسانسور میشیم ، آسانسور بزرگ آهنی مخصوص حمل مصالح .. هر آن تکونش لرزه ای به بدن آدم میندازه .. کلاه های ایمنی سبز.. بیرون رو هر از گاهی از درز بنای نیمه کاره می بینم ، همینطور داره ارتفاع بیشتر میشه و این رو عدد های روی بدنه ی...
-
Arriving Somewhere But Not Here
1386,06,21 14:09
دیگه بیش از این نمیشه تحمل کرد ! فاصله ها نوری اند! مواضع و احساس و نیازها آنقدر دور افتاده اند از هم که هیچ امیدی به لحظه ای ماندن نیست! کمی ترس و دلهره سراغم آمده ! گستاخی و درشتی ناخواسته ! دسترنج و نتیجه ی آخر ! تلخه که ما به ازای یک عمر رنج و بدبختیش این باشه ولی هست! هیچ پیوند و نسبت و ارتباطی رو نمی فهمم و درک...
-
یک خواب
1386,06,19 09:52
هوا ابری و تیره ست ، به نظر میاد آخرهای یه غروب دلگیر ، خیابونی عریض و خاکی با پستی و بلندی های آشنا ، در افق ِ دیدم دیواری همرنگ به کل تصویر به رنگ سفید سیمانی و کوتاه که اون دستش باقی تاریکه ، دارم با یکی قدم می زنم که نمی بینمش! یه لحظه تعداد معدود آدمهایی که در زاویه دیدم هستند هراسان و با دلهره به این سو و آن سو...
-
خنده
1386,06,08 02:33
یه سئوال دارم ! چرا من در اوج لذت دیداری، شنیداری، جنسی و کلاْ جسمی وقتی به مرز اوج توصیف ناپذیر غیر قابل تصورش می رسم آخرین عکس العملم [خنده] است ؟!! چرا خنده عکس العمل و پاسخ من به اوج لذته ؟!
-
دوستی برای تمام فصول
1386,06,03 11:56
این آهنگ هم تقدیم به آرمان ، دوستی برای تمام فصول !! همونی که عاشقش بودی و همیشه صدات کم میاورد مقابلش ! به یاد همه ی خاطرات مون .. چه شلم و سیگارهای دونفره و چه حرف و شوخی و خنده هایی ! اون کاراکتر خیالی همسایه ! تجربه های مگو ... نقطه ی عطف من نبودی ولی آرامش،پناه و تعادلی که تو بخشیدی هربار منو تا نقطه ی عطف دیگرم...
-
بیگانه
1386,05,30 18:36
یکی از آدمهای یک جمع یک کاری می کنه .. دردسر درست میشه .. همه ی آدمهای اون جمع وقت و ذهن و جسم شون درگیر اون اتفاق و تبعاتش می کنن .. ولی هیچ کدومشون ناراضی نیستن! می دونی چرا ؟ چون اونها مثل همند و به همون دلیل و عاملی که یکی شون این کار رو کرد بقیه هم بر همون مبنا خودشون رو درگیرش کردن ! ولی این وسط چه رنجی می بره و...
-
شکم گنده !!
1386,05,27 13:32
اون تموم شده .. باور کن .. یه وقتایی مثل الان به سرم می زنه که خودم تمومش کنم .. تلخه ولی یه باره ! از این روند تدریجی بهتره .. یاد تصویر ترس کودکی ام از یک فیلم می افتم .. سیانور و شیشه خیار شور .. دل پیچه .. یک لحظه ست و بعد تمام .. اوه امشب چقدر متلاطمم .. چرا اتفاقات در جهت تأیید خرافات و ترس های قدیم پیش می روند...
-
برای ستایش تو
1386,05,22 21:05
برای ستایش تو همین کلمات روزمره کافیست همین که کجا میروی، دلتنگم برای ستایش تو همین گِل و سنگریزه کافیست تا از تو بتی بسازم (شمس لنگرودی) مثل همیشه برای شیدرخ .. شعرشو بخون شیدی و ببین چرا میگم این آناتما خداست ! زبان منه .. حس منه .. دنیای منه ! اتفاقات و دیالوگ هامون قرینه میشه رو شعر و فضای آهنگش !! Anathema:...
-
خواب و بیداری
1386,05,15 20:15
Anathema - Temporary Peace (download: 2.8mg) ساعت 5:40 بامداد .. ساعت 2 بچهها رفتن .. باز هم شلم .. بیخوابی ممتد .. ذهن خارج از کنترل من .. شکنجهی بیخوابیام با ناتوانیام در کنترل تصاویر ذهنی، شدت هولناک و تهوع آوری به خودش میگیره .. ورق .. ورق .. توی ذهنم یک دست تمام با آرمان ورق بازی می کنم .. روی چند خال...
-
جاودانگی
1386,05,09 22:41
نتونستم این متن رو بدون این آهنگ بذارم .. تقدیم به تویی که خوش سلیقه ترین و هم حس ترین کسی بودی که در موسیقی مورد علاقه ام دیدم ... به قلب بزرگ و نگاه آرام و چشمان منتظر و مهربونت : Lara Fabian - Je Suis Malade (download: 2.1mg, stream: 1g) شعر قشنگ این آهنگ به انگلیسی ******************************** هرگز فراموش...
-
مسخ
1386,05,06 16:02
Anathema: Leave No Trace (download: 2mg) رنج بزرگم در اتاق خواب مچاله شده .. کنج خواب تکرار هر شب تراژدی محکوم به تکرار ! ناقوس فاجعه را از دور دست ها می شنوم .. هیچگاه دست انسان را بدین حد رقت انگیز و شکنجه آور تهی ندیدم ! و از خود نفرت نکردم که ... دو چشم درشت و خیره ! به انتظاری پر سو تر ولی همگون با ننگینه ی قبیله...
-
نو و بدیع
1386,05,01 00:34
برای اولین بار بود که در اوج می خواستم فریاد کنم ! با همه ی قدرت و شدت و مردانگی ! می خندم .. بلند .. هر چیز غیر قابل توصیف و بالاتر از حد انتظار منو به خنده وا میداره ! .. شدید و با لذت و خشنودی .. چه قدرت بی نظیری داره ! چه گسترده و وسیعه ! باورم نمیشه ! ویرانگر .. افسونگر .. اغواگر .. نابود کننده .. حماسی .....
-
دو راهی
1386,04,29 15:06
گاه می اندیشم زندگی در واقع سیر ممتد انتخاب بین دو سویه ی خودکشی و برده گی نیست ؟! Radiohead - Arpeggi (Live - 2006) (download: 2.3mg) Lyrics In the deepest ocean Bottom of the sea Your eyes They turn me Why should i stay here? Why should i stay? I'd be crazy not to follow Your eyes They turn me Turn me on to phantoms...
-
پارادکس
1386,04,20 01:26
Peter Gabriel: With this love (choir) The Last Temptation of Christ ( لینک صفحه ی اصلی آهنگ برای شنیدن و دانلود ) جذابیت وقتی به وجود میاد که پارادکس به وجود بیاد وگرنه مسایل واضح و مبرهن نکته ی آنچنان جذابی ندارن ... پارادکس و ابهام .. ابهام و پیچیدگی ... ناشناخته گی ... علم داره همه ی دلهره ها و طعم ها و لذت های مه...
-
فرار
1386,04,07 14:26
Radiohead - Exit Music (For A Film) (download: 2.1mg) خدای من چقدر زیباااااااااااااست ... محشره این RadioHead .. نه شیدی ؟ گوش کن ، بخون : Wake... from your sleep The drying of your tears Today.. we escape We escape. Pack and get dressed Before your father hears us Before.. all hell.. breaks loose. Breathe... keep...
-
فلش بک
1386,04,06 11:08
با صدای گاه ممتد نیمه آشنایی چشمانم باز می شود .. دقت می کنم .. خوب گوش می کنم .. به منشاء صدا به عمد نگاه نمی کنم تا تولدی رخ بدهد ! مزه مزه می کنم .. مکث می کنم .. لمس می کنم .. با چه حیرت و لذت و شگفت زده گی ای بیدار شدن و برخاستن خاطره و تصویری از گذشته های دور زندگیم را از زیر بار آوار زمان نظاره می کنم .. ایوان...
-
پاسور
1386,03,31 14:35
یه تجربه ی متفاوت و نو .. تصویر کردن روابط خاص زندگی طبیعی بر یک ماشین .. رفتارهای نو ، دیالوگ های متفاوت .. حس ها و برخوردهای پیش بینی نشده ! عاشق ماشین شدن ! نارو خوردن .. قدر نشناسی .. ترس .. غم .. شک .. تعجب .. لذت .. نفرت .. رقابت .. رندی .. فداکاری .. فداکاری .. خود واقعی .. بی پرده و سانسور خودت هستی و دوباره...
-
فلش بک
1386,03,29 00:22
خواب و بیداری .. صدای در .. بیدار شدن .. پرواز لحظه ای به خانه ی پدری .. اتاق خواب من در شهسوار .. ایوان .. کودکی ! سفر لذت بخش و گاه پر فشار در زمان ، سی دی های روی سقف .. در چوبی .. امن و حزن .. چه حجمی از خاطره .. رنگ ها .. صداها .. سوژه ای عمیقاْ از دست رفته ! بر گشتن و بر انداز کردن و دقیق شدن .. آه اینجا که...
-
خوابهای مشوش ۰۱
1386,03,23 23:55
Radiohead - OK Computer: Fitter Happier (download: 960k, stream: 480k)) پنج ساعت در خواب و بیداری .. اوج شکنجه .. درد مفاصل .. گرما .. تشنگی .. سوزش و خشکی گلو .. سیگار لعنتی ! اوه پشه !! همینو کم داشتم ! خواب های نصفه و نیمه .. بی ربط و غیر منسجم ! آدمهای نشانه دار .. سلام خانم .. لبخند شما یعنی تسلیم ! درسته ؟ شما...
-
چهاردیواری
1386,03,18 16:21
خاطره ی پر رنگی که ازش دارم .. طعمش رو هنوز حس می کنم .. پلوی سرد .. پنیر .. سحری .. کابوس نیمه شب .. چراغ روشن آشپزخونه .. چرا بیدار شدی ؟ .. قبل از رفتنت بغض گشایی می کنم .. یادته ؟ پلوی سرد و پنیر ؟ کاش می تونستم بگم که اون شب من خورده بودمش ! هم می خوام بخونی هم می خوام نفهمی .. چرا ؟ سانسور کن .. کلمات نباید...
-
تجربه
1386,03,11 16:01
این روزها در گیر و دار مهمترین تصمیم زندگیم : در پنجه های ملتهب و مبهم و پر خطر تجربه ، به دنبال آرامش و ثبات می گردم . تازه از مترو اومدم بیرون .. از اون خنکی و خلوتی دلچسب .. ساعت ۳ بعد از ظهر .. نشسته بودم روی صندلی مترو و کتاب می خوندم و سکوت کم سابقه و کم پیدایی در مترو حکمفرما بود ، احساسی که کم پیداش می کنم توی...
-
علاء الدین
1386,03,01 23:55
رودکی .. صبح .. خواب آلودگی ها .. "عارف ، پاشو مدرسه ت دیر میشه" .. غصه .. آشپزخونه ی سرد و کم نور .. نور زرد .. حلقه ی دور علاء الدین ..زوزه ی آشنای کتری ، آسمون تاریک و عبوس ! چه غصه هایی از کاپشن های سوخته و آب شده ! معجزه های معکوس علاء الدین خونه ی ما ! من امروز می تونم یکیشو بخرم ! نون روی چراغ .. درز چکمه ،...
-
خواب های من
1386,02,28 01:36
همیشه عاشق تجربه های نو و متفاوت بودم . آخه اعتقاد دارم هرچه انسان تجربه های بیشتری داشته باشه و به تبع اون به حس ها ، درک ها ، شناخت ها و باورهای بیشتری رسیده باشه شناخت عمیق تر و واقعی تر و قدرتمندتری از جهان و زندگی خواهد داشت . لذتش و تسلطش نیز بر جهان پیرامونش قوی تر و چشمگیرتر خواهد بود . شاخ و برگ گسترده تر و...
-
سرخوشی
1386,02,20 02:03
سرم رو گذاشتم رو دستهام که به صندلی جلویی تکیه دادمشون ! از پنجره باد خنک و دلچسبی میاد . هوا داره کم کم گرم میشه . کیف و کتابم روی پاهامه . عاشق اتوبوسهای خلوت و مسیرهای کم ترافیکم . به جز چند تا صندلی که در اشغال چند پیرمرد که آفتاب گرفتن و چند زن و پیرزن که از ورزش یا خرید برگشتن بقیه صندلی ها خالیه . چشمهامو روی...